در سالهای اخیر، تلاشهای زیادی برای برابری جنسی در محل کار انجام شده است، با این حال، باز هم زمان زیادی طول میکشد که کارمندهای زن موفق به مقامهای مدیریتی دست پیدا کنند و ارتقای شغلی بگیرند. اگر آمار مدیرها در شرکتها و سازمانهای معروف را بررسی کنیم، متوجه میشویم که تعداد کمی از زنان در موقعیتهای مدیریتی حضور دارند. علت این مسئله چیست؟ در این مقاله دربارهی نابرابریهای جنسیتی در سازمان و دیدهنشدن زنان صحبت میکنیم.
تبعیض اول: توانمندیهای زنان بدیهی است
بسیاری از زنان مدرکهای تحصیلی بالایی دارند و به اندازهی مردان در سازمانها کار میکنند و به درآمد بالایی میرسند. اما به اندازهی همکارهای مرد خودشان ارتقاء شغلی دریافت نمیکنند. تقریبا بیشتر زنان موفق و اثرگذار در دنیای کسبوکار معتقدند که برای رسیدن به بالاترین جایگاه شغلی باید دوبرابر مردان کار کنند. تحقیقات نشان میدهد که شایستگیها و توانمندی زنان ارزیابی نمیشود و حتی بعضی از مهارتهای آنها بدیهی درنظر گرفته میشود.
برای درک و اثبات این فرضیه، الیزابت کمبل و الیور هال سراغ کسانی رفتند که تجربهی انجام مصاحبهی استخدامی داشتند. کمبل و هال از شرکتکنندهها درخواست کردند کسانی را که مهارت و توانمندیهایشان بیشتر از حد موردنیاز است، ارزیابی کنند. نتیجهی تحقیق کمبل و هال نشان داد که جنسیت کارجو در استخدام تاثیر دارد. زمانی که کارجو زن است و توانمندیهایش بیشتر از شغل مدنظر است، راحتتر استخدام میشود. برعکس، اگر کارجو مرد باشد و شایستگیهایش بیشتر باشد، سختتر استخدام میشود. علت این است که شخص استخدامکننده تصور میکند نگهداشتن مردان توانمند و شایسته در سازمان سختتر است. پس زنان مجبور می شوند با شایستگی هایی بالاتر از سطح مورد نیاز شغل استخدام شوند و همین آغاز ناخوشایند، مسیر رشد آنها را سخت تر می کند
چه کسی در سازمان میماند و چه کسی سازمان را ترک میکند؟
در باور عموم، مردها به پیشرفت شغلی بیشتر از زنان اهمیت میدهند. برای مردها پیشرفت شغلی بیشتر از وفاداری به شرکت اهمیت دارد. کمبل و هال برای اثبات این فرضیه دو گروه از کارمندهای مرد را در نظر گرفتند. گروه اول شایستگیهای بیشتری داشتند و توانمندیهای گروه دوم در حد قابلقبول بود. نتیجهی تحقیق آنها نشان داد که گروه اول ۱۹ درصد بیشتر از گروه دوم به دنبال فرصتهای بهتر هستند و با این امید سازمان را ترک میکنند. یعنی از مردان موفق و برجسته انتظار نمیرود که به یک سازمان وفادار بمانند. در واقع، خطر خروج آنها از سازمان بیشتر است. در نتیجه مردانی در سازمان می مانند که شایستگی قابل قبولی دارند و در سطح متوسط هستند.
از آنجایی که استخدام و آموزش کارمندان به زمان و منابع احتیاج دارد، سازمان نمیخواهد سکوی پرش کارجو باشد. بنابراین کسی را استخدام میکند که خطر خروجش از سازمان کمتر است. در نتیجه، کارجوهای مرد با صلاحیت بیشازحد مورد نیاز شغل، ۲۵ درصد کمتر از مردانی که صلاحیت کمتری دارند، استخدام میشوند.
این مسئله در مورد زنان برعکس است. یعنی سازمانها نگران خروج زنان شایسته از سازمان نیستند. آنها نگران این نیستند که زنان برای فرصتهای شغلی بهتر سازمان را ترک کنند. بیشتر سازمانها فرضیههای جنسیتیی متفاوتی نسبت به زنان شایسته دارند. آنها معتقدند که زنان توانمند و موفق نسبت به سازمان وفادار هستند و وفاداری را به موقعیت شغلی بهتر ترجیح میدهند.
” سازمان ها مردان با شایستگی متوسط را راحت تر استخدام می کنند تا نگران خروج آنها نباشند. اما زنان را با شایستگی هایی فراتراز نیاز شغل استخدام می کنند چون گمان می کنند آنها به همین راضی هستند.
این امر باعث می شود زنان مجبور شوند با شایستگی هایی بالاتر وارد میدان مبارزه استخدام شوند در حالیکه مردان در حد متوسط بودن هم برایشان کافی است.
مریم حنطوش زاده”
نتایج تحقیق هال و کمبل نشان میدهد که برای بسیاری از سازمانها، ماندگاری زنان با شایستگی بالا در شرکت امری بدیهی است. این فرضیه، عواقب خطرناکی برای کارمندان زن دارد. اگر مدیران شرکتی فرض کنند که زنان موفق سازمان به جای دنبالکردن پیشرفت شغلی در خارج از شرکت، به سازمان وفادار میمانند، آنگاه برای جلوگیری از خروج زنان کاری نمیکنند. در نتیجه، چیزهایی مثل افزایش حقوق، پاداش و ترفیع شغلی برای مردان شایسته خواهد بود و زنان سهمی از این پاداشها نخواهند داشت. در مقابل، زنان هم برای اینکه کسی به آنها برچسب مغرور بودن نزند، درخواست ارتقاء شغلی و پاداش نمیکنند. در نهایت، میتوان گفت که موانع زیادی برای پیشرفت شغلی زنان شایسته وجود دارد.
چگونه با پیشفرضهای جنسیتی در سازمان مبارزه کنیم؟
زنان در مسیر استخدام با تعصبهای جنسیتی متعددی روبهرو هستند و برای استخدام تلاش زیادی انجام میدهند. اگر مدیر سازمان هستید، با رعایت نکتههای زیر میتوانید محیط کاری برابری ایجاد کنید.
به نابرابریها آگاه باشید
با آگاهی به پیشفرضهای جنسیتی مربوط به شایستگیهای شغلی زنان، میتوانید با این پیشفرضها در سازمان مبارزه کرده و به زنان توانمند به اندازهی مردان توجه کنید. فراموش نکنید که زنان موفق هم به اندازهی همتایان مرد خود میتوانند پیشنهادهای کاری خارج از سازمان را بپذیرند و به دنبال افزایش حقوق و مزایا باشند.
در مسیر مبارزه با پیشفرضهای جنسیتی در محیط کار، نباید رفع نابرابریها را فقط به دوش زنان بیاندازید. مسئولیت رفع این مشکل فقط با زنان نیست و تیم مدیریت و منابع انسانی سازمان باید به فکر ایجاد فضایی برابر باشند.
متاسفانه، تحقیقات نشان میدهد که زنان توانمند پیشنهادهای کاری کمتری دریافت میکنند. در چنین شرایطی، سازمانها به زنان توانمند و شایسته موقعیتهای کاری پایینتری را پیشنهاد میکنند و فکر میکنند کارشان به نفع زنان است. اما این کار درآمد این زنان را کاهش میدهد و باعث تبعیض جنسیتی میشود.
فرایند استخدام، حفظ و نگهداری کارکنان را بازنگری کنید
برای جلوگیری از باورهای جنسیتی اشتباه، مدیران باید شیوههای استخدام، حفظ و نگهداشت نیروها را بازنگری کنند. در بیشتر مواقع، مدیرها و مسئولین استخدام از مدارک تحصیلی و تجربههای شغلی کارجو آگاه هستند، ولی چیزی راجع به اهداف، انگیزهها و تعهد او نمیدانند. بنابراین، مدیرها براساس اطلاعاتی که دارند تصمیم میگیرند و در اغلب اوقات فرضیههای آنها باعث سوگیری جنسیتی میشود. اگر مدیر هستید، سعی کنید تا حد امکان دربارهی اهداف و انگیزههای کارجو فرضیهسازی نکنید. به جای این فرضیهها، با کارمند و کارجو صحبت کنید و دربارهی اهداف شغلیاش سوال بپرسید.
استخدام را براساس شایستگیها انجام دهید
در بسیاری از آگهیهای شغلی و مصاحبهها بیان میشود که استخدام کارکنان براساس شایستگیها، دانش و سابقهی کاری انجام میشود، اما تحقیقات نشان میدهد که این مسئله در عمل رعایت نمیشود و بین مردها و زنان با توانمندی یکسان، مردان بیشتر استخدام میشوند. برای جلوگیری از این نابرابری و از دستدادن نیروهای خوب، سازمانها باید به ایجاد محیطی برابر متعهد باشند و راجع به برابری در سازمان آگاهی کسب کنند.
با افزایش آگاهی، محیط کاری برابری برای زنان بسازید
تبعیضهای جنسیتی نسبت به زنان در محل کار فقط به استخدام محدود نمیشوند و زنان برای رسیدن موقعیتهای شغلی موفق باید بیشتر از مردان کار کنند. در این مقاله ما فقط چند مورد از تبعیضهای مربوط به استخدام را توضیح دادیم. امیدواریم با مطالعهی این مقاله پیشفرضها و سوگیریهای جنسی را کنار بگذارید و زنان موفق را دست کم نگیرید.