قصه های کاری،قسمت یازدهم:آزار گروهی در محل کار!

همه می‌دونستند که اون، از مدیر می‌ترسه و چقدر استرس داره، اما اکیپ شده بودند و یهو می‌گفتن رییس اومده. یا رئیس برات توبیخی زده. یا رئیس گفته بیا اتاقم! بعد می‌رفت و رئیس با داد و بیداد بیرونش می‌کرد. چاق بود، باهم اکیپ می‌شدن و بهش می‌گفتن چقدر خوشتیپی! چه ورزشی می‌کنی؟ از نظر هوشی سطح بالایی نداشت، دسته جمعی براش نقشه می‌کشیدند... تو این پادکست 4 دقیقه‌ای از موبینگ و آزارهایی که اکیپی صورت می‌گیره گفتم. ممنون میشم گوش کنید شاید ناخواسته در دام آزاردهنده‌ها قرار گرفته باشید و ضربه سنگینی به یک فرد و آینده‌اش بزنید

قصه های کاری،قسمت دهم: دزدی در محل کار!

آدم وقتی مدیر می‌شود، برای برخی چیزها اصلا آمادگی ندارد. درباره استراتژی، بازاریابی و تولید میخواند، اما خبر ندارد که کارمندش ممکن است به خاطر اینکه صبح ها جواب سلامش را درست نمی‌دهد، از کار بزند. در جلسات گاهی مدیران از رفتار پرسنل شگفت زده‌اند که باید چه کنم؟ مثلا کارمند فروش است اما با مشتری بدقلقی می‌کند. هم نان خودش را می‌بُرد هم نان ما را! آخر چطور ممکن است؟ یکی از مواردی که من در مدیریت با آن مواجه شدم را برایتان در این پادکست بازگو کرده‌ام ؛ فکر کنید که می‌فهمید یک نیروی عالی شما دزدی کرده است

قصه‌های کاری،قسمت نهم: من مسئولیت‌پذیرم؟

یکی از بدترین سوالات در مصاحبه استخدامی اینه که از کاندیدا بپرسیم: آیا آدم مسئولیت پذیری هستی؟ واقعا انتظار دارید چه پاسخی بدهد؟ سوال بدتر اینست که می پرسند: یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف از خودت بگو! کاندیدا هم می گوید: می دونید من خیلی مسئولیت پذیرم و این باعث استرس زیاد من میشه! خب! اصلا مسئولیت پذیری یعنی چه!؟ تو این پادکست به این موضوع پرداختم گوش کنید و خودتون رو محک بزنید نیروهاتون رو هم می تونید یک ارزیابی از نظر میزان مسئولیت پذیری داشته باشید. ‌

قصه‌های کاری،قسمت هشتم: از ارتقای من تا دشمنی دوستان

اکثر افراد عاشق رشد در سازمان هستند اما همیشه این ارتقا عاقبت خوشی نداره!مسئولیتت بیشتر میشه، باید مدیرانه رفتار کنی و دوستان و همکاران سابق که الان مقام زیردست دارند، شاکی و کارشکن می‌شوند.چرا؟◇ ممکنه حس کنن این حق اونها بوده ◇ ممکنه حس کنند دیگه نمیشه با تو راحت بود ◇ ممکنه مدل انتخاب شما مورد تاییدشون نبوده، یا برعکس ◇ ممکنه شما رفتارتون عوض شده...نحوه نگاه ما به یک‌موضوع، باعث بروز یک رفتار خاص از ما میشه. اگر من تصورم اینه که همکاران هم رده سابق من جنبه ندارند، یا یکی از اونها از دوستی با من سواستفاده کرده و بدون مرخصی رفته، ذهنم موضوع رو تعمیم میده و از من یک مدیر بداخلاق می‌سازه که انگار با اونها در دو‌جبهه مخالفیم! گاهی باید پیش فرض‌هامون رو به چالش بکشیمدراین پادکست به چالش سهیلا که یک مدیر نوپاست پرداخته‌ایم که در برابر واکنشهای منفی همکارانش در برابر ارتقا چه رویکردی باید پیش بگیره

قصه‌های کاری،قسمت هفتم: من و مدیر بدتصمیم

ما همیشه الزاما تصمیماتی را که می‌گیریم ، تصمیمات درستی نیستند و دچار بدتصمیمی می‌شویم، البته در اون موقعیت ممکن است درست به نظر برسند. اما باید این را بدانیم که بدتصمیمی هم یک جور تصمیم‌گیری است.تصمیم‌گیری یک نوع مهارت است، و بدتصمیمی یعنی اینکه ما یادنگرفته‌ایم از تصمیمات گذشته خود درس بگیریم و تصمیمات بعدی خود را متفاوت و با آگاهی بیشتر بگیریم.این پادکست تجربه یک کارفرماست که از تصمیمات اخیرش راضی نبود و دچار بدتصمیمی شده بود.

قصه های کاری، قسمت ششم: من و مدیران کاکتوسی

خاردارند! یعنی می‌خوای بهشون آب و دون بدی یا خاکشونو عوض کنی هم تیغشون می‌ره تو دستت! یعنی هرکاری بکنی یک ایرادی ازت می‌گیرن! یا می‌گن وظیفه‌اش بوده! یعنی قلب طرف رو ریش ریش می‌کنند!تو یکی از سازمان‌ها همه خیلی به مدیر ارادت داشتند چون فرد بسیار محکم و مقتدری بود و بیزینس من موفقی بود! اخلاق محترمی هم داشت. ساکت، باملاحظه و با #تاب_آوری بالا! ولی اغلب حس می‌کردند دیده نمیشن! بود و نبودشون اهمیت نداره! کارهاشون بی‌اهمیته! درحالی در جلسات مشاوره می‌دیدم کارفرما چقدر براشون ارزش قائله و برای نگهداشتشون تلاش می‌کنه!خلاصه بهش بازخورد دادم و با جلسات دوره‌ای مشخص با مدیران میانی سعی کردم این فرهنگ رو جا بندازم که کارفرما اقدامات و انتظارات مدیرانش رو ببینه و اونا هم همین روال رو با کارکنانشون پیش ببرند

قصه های کاری، قسمت پنجم:من و شبکه های اجتماعی

امروز ۳۰ ژوئن روز جهانی شبکه های اجتماعی است. این روز فرصتی است تا نقش انکارناپذیر این ابزارها در زندگی مدرن امروز خود را بهتر شناخته و بدان توجه بیش‌تری داشته باشیم. من در این پادکست تجربه خودم رو از بودن در شبکه های اجتماعی براتون گفتم.شما هم به این سه سوال پاسخ بدین شاید حالتون با شبکه های اجتماعی خیلی بهتر بشه...🔅 چرا اینجا هستید؟ 🔅 دوست دارید به چه شکلی در سوشال مدیا حضور داشته باشید؟ 🔅 چه ارزش هایی دارید در شبکه های اجتماعی دارید که براتون مهمه و می خواید به چی برسید؟

قصه‌های کاری، قسمت چهارم: من و مشتری رفاقتی

همه ما آدمهای متخصص یا علاقمند دور و برمون داریم‌که گاهی باهم همکاری می‌کنیم و یا شراکت. اما اونقدر تجارب تلخ زیاده که اکثرا میگن اگه شریک خوب بود خدا شریک داشت! یا معتقدن با آشنا نباید کار کرد...اما رفتار حرفه ای می‌تونه جلوی بروز خیلی از مشکلات رو بگیره. اگر چه اعتماد شرط اول همکاری است اما این اعتماد یک فونداسیون برای شروع خواهد بود و باید در تمام مسیر همراه ما باشه. اما آدم‌ها عوض میشن، شرایط تغییر می‌کنه و هر اتفاقی ممکنه بیفته!ولی اغلب دوست نداریم به اون لحظات یا اتفاقات ناخوشایند فکر کنیم. پس لازمه قبل از هرکاری با یک رفیق یا آشنا این موارد رو رعایت کنیم:🔸️ حدود و انتظارات مشخص بشه. 🔸️عواملی که ممکنه ما رو دچار چالش کنه و ریسک‌ها رو ببینیم و براش راهکار پیدا کنیم 🔸️قرار و مدارها و شرح مسئولیت‌ها مشخص بشه 🔸️از نظر شخصیتی همدیگه رو ارزیابی کنیم ببینیم کجا می‌تونیم از توانمندی‌هامون استفاده کنیم 🔸️کجاها از نظر رفتاری ممکنه به تعارض برسیم و‌چطور حلش کنیم.