0
باورهای نادرست در تصمیم گیری
عناوین مطلب

 

وقتی می‌خواهید برای کسب‌وکار یا سازمانتان تصمیم مهمی بگیرید چه کار می‌کنید؟ و از چه اصولی پیروی می‌کنید؟ بعضی از اصول‌ و باورهای ما در تصمیم‌گیری اشتباه هستند. تصمیم اشتباه هم باعث سقوط شرکت یا برند می‌شود و ممکن است شما را به مرز ورشکستگی برساند. برای اینکه بتوانید تصمیم‌های بهتری در سازمانتان بگیرید و از اشتباه‌های قبلی درس بگیرید، در این مقاله ۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری را توضیح می‌دهیم.

چرا گرفتار تصمیم‌گیری اشتباه می‌شویم؟

بعضی وقت‌ها جمله‌ای کوتاه باعث تصمیم‌گیری اشتباه می‌شود. جمله‌هایی زیر نمونه‌هایی از باورهای اشتباه و زیان‌آوری هستند که منجر به انتخاب غلط می‌شوند:

  • من دوست دارم کارآمد باشم.
  • من به حس درونی خودم اعتماد دارم.
  • من می‌توانم تصمیم منطقی بگیرم.

برای اینکه از تصمیم‌گیری اشتباه جلوگیری کنید، بهتر است بدانید که برای تصمیم‌گیری خوب باید وقت بگذارید و از دیگران کمک بگیرید. بیشتر افراد فکر می‌کنند تصمیم‌گیری مسئله‌ای شخصی است و نیازی نیست افراد دیگر را درگیر این مسئله کنیم، در حالی‌که پرسش از دیگران به شما کمک می‌کند که مسئله را از جنبه‌های مختلفی بررسی کنید.

آیا فناوری در تصمیم‌گیری تاثیر دارد؟

خیلی از ما نمی‌توانیم بدون گوشی‌های هوشمندمان زندگی کنیم و برای کارهای مختلفی مثل پیگیری پروژه‌های کاری، انجام کارهای روزمره، گرفتن ضربان قلب و گرفتن دمای بیرون خانه از تلفن همراه استفاده می‌کنیم. برنامه‌های مختلفی مثل سیری و الکسا به ما کمک می‌کنند تا به سرعت به خواسته‌هایمان برسیم. مثلا اگر دنبال رستوران خوب هستیم، از سیری، گوگل و الکسا می‌پرسیم.

گوشی‌های هوشمند و اپلیکیشن‌ها در تصمیم‌گیری‌های به ما کمک می‌کنند؛ اما برای تصمیم‌گیری‌های پیچیده مناسب نیستند. مثلا برای خرید ماشین می‌توانید اطلاعات و ویژگی‌های دو ماشین مختلف را با استفاده از سایت‌ها و اپلیکیشن‌های مختلف ببینید. اما گوگل چیزی از بودجه و هدف شما از خرید ماشین نمی‌داند. بنابراین، بهتر است خودتان با توجه به نیازها، ارزش‌ها و اهدافتان تصمیم بگیرید.

۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری

محقق‌های و روان‌شناس‌ها تحقیق‌های زیادی درباره‌ تصمیم‌گیری، عوامل تاثیرگذار روی آن و نتایج تصمیم‌ها انجام داده‌اند. آن‌ها با بررسی الگوهای تکراری و باورهای مختلف ما به ۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری رسیده‌اند. در بخش زیر هر کدام از این باورها را توضیح می‌دهیم.

1.     من دوست دارم کارآمد باشم

بیشتر افراد تصور می‌کنند که کارآمد بودن به معنای تصمیم‌گیری سریع است. اما برای اینکه بتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم باید مسئله را شفاف کنیم و با سرعت مناسب پیش برویم. عجله‌کردن در تصمیم‌گیری منجر به تصمیم‌گیری غلط می‌شود و ممکن است اتفاق‌های جبران‌ناپذیری را به همراه داشته باشد. مثلا اگر به ماشین احتیاج داشته باشید، رفتن به اولین نمایشگاه خودرو و خرید اولین گزینه ممکن است به نیاز شما یعنی خرید ماشین پاسخ بدهد، ولی در این تصمیم نیازها و بودجه شما لحاظ نشده است. به جای اینکه روی رسیدن به بهترین خروجی در کمترین زمان ممکن تمرکز کنید و گرفتار تصمیم‌گیری‌های عجولانه شوید، جنبه‌های مختلف را بسنجید و با فکر تصمیم بگیرید.

2.     من خیلی سرم شلوغ است و فرصت کافی ندارم

بعضی وقت‌ها به خاطر مشغله زیاد تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازیم. بهتر است بدانید که به تعویق‌انداختن تصمیم‌گیری نوعی تصمیم است و اشکالی ندارد. اگر سرعت‌ تصمیم‌گیری را آگاهانه کم کنید و روی مشکلتان تمرکز کنید، در نهایت بهره‌وری شما افزایش پیدا می‌کند. توصیه ما این است که برای تصمیم‌گیری وقت بگذارید و تحقیق کنید. با این کار لازم نیست دوباره راجع به مشکلتان تصمیم بگیرید. مثلا اگر در مورد خرید لپ‌تاپ جدید برای شرکتتان وقت بگذارید و راجع به قیمت‌ها و ویژگی‌های مختلف لپ‌تاپ‌ها تحقیق کنید، می‌توانید بهترین محصول را خریداری کنید.

3.     همین الان باید این مشکل رو حل کنم

حتما شما هم این جوک را شنیده‌اید که فردی برای دیدن جنگل به سفر می‌رود، ولی می‌گوید «درخت‌ها نذاشتن جنگل رو ببینم». این مثال در مورد تصمیم‌گیری هم صدق می‌کند. ممکن است در روند تصمیم‌گیری گرفتار جزئیات و مشکل‌های حاشیه‌ای شوید. این کار باعث می‌شود مشکل اصلی را فراموش کنید. پیشنهاد ما این است هنگام تصمیم‌گیری یک یا دو روز به مشکل و اطلاعات پیرامون آن فکر نکنید. با این کار ذهنتان از مشکلات حاشیه‌ای و بی‌اهمیت دور می‌شوند و می‌توانید روی مسئله اصلی تمرکز کنید.

4.     برای تصمیم‌گیری نیازی به نظر دیگران ندارم

تصمیم شما افراد دیگر را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ پس نمی‌توانید بگویید که تصمیم شما شخصی است و باید به تنهایی روی آن فکر کنید. تصمیم شما از جنبه‌های مختلف روی کارمندان، سهام‌دارهای شرکت و نیروهای خدماتی تاثیر می‌گذارد. حتی اگر این تصمیم به زندگی شخصی شما مربوط باشد، همسر، فرزند و دیگر اعضای خانواده را هم درگیر می‌کند. مثلا درصورتی‌که می‌خواهید برای خودتان ماشین بخرید و همسر شما هم گواهینامه دارد، بهتر است در خرید ماشین نظر همسرتان را هم لحاظ کنید.

5.     حرف من درست است و می‌توانم ثابتش کنم

تحقیقات مختلف نشان می‌دهند که ما برای اثبات باور و نظرمان دنبال اطلاعات می‌گردیم. در واقع، در پی اطلاعاتی هستیم که اعتقادات و باورهای ما را تایید کنند. به این تله «سوگیری تاییدی» می‌گویند. همه ما مستعد سوگیری تاییدی هستیم و به طور طبیعی اطلاعاتی را جست‌وجو می‌کنیم که باورها، تجربه‌ها و اطلاعات قبلی ما را تایید کنند.

مثلا مدیری را درنظر بگیرید که می‌خواهد نیروی جدید استخدام کند و طبق تجربه‌های قبلی فکر می‌کند نیروی دورکار نمی‌تواند به خوبی نیروی حضوری کار کند. او برای اثبات نظرش تحقیق می‌کند و در نهایت ترجیحش این است که نیروی حضوری تمام وقت استخدام کند. پیشنهاد ما این است که برای جلوگیری از تعصب و خطا در تصمیم‌گیری، اولویت‌ها و نیازها را بنویسید و براساس آن‌ها تصمیم بگیرید.

6.     من به احساسم اعتماد دارم

برای تصمیم‌های جزئی مثل انتخاب غذا یا بیرون‌رفتن می‌توانید به احساس و غریزه خودتان اعتماد کنید؛ اما تصمیم‌های بزرگ‌تر و مهم‌تر به جست‌وجو و تحقیق احتیاج دارد. مثلا برای خرید وسایل جدید برای سازمان، استخدام نیرو و تعیین اولویت‌های کسب‌وکار نمی‌توانید به احساس و غریزه خودتان اعتماد کنید و به تحقیق و مشورت با متخصص‌ها احتیاج دارید.

7.     تصمیم‌گیری خطی است

یکی از باورهای اشتباه در روند تصمیم‌گیری این است که تصور می‌کنیم تصمیم‌گیری فرایندی خطی است. بهتر است بدانید که برای گرفتن تصمیمی اثربخش باید از چرخه تصمیم‌گیری پیروی کنید و این چرخه از جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل، تفکر و بازخورد تشکیل شده است. گاهی اوقات در چرخه تصمیم‌گیری، بعد از جمع‌آوری اطلاعات به مرحله قبل برمی‌گردیم و داده‌های جدید را مقایسه می‌کنیم. این کار در رسیدن به نتیجه‌ای بهتر به ما کمک می‌کند.

8.     در ذهنم ایده‌ها را بررسی می‌کنم

بسیاری از کسانی‌که به نوشتن و ثبت داده‌ها عادت ندارند، در ذهنشان اطلاعات را طبقه‌بندی می‌کنند و تصمیم‌ می‌گیرند؛ در حالی‌که در تحلیل ذهنی ممکن است بعضی از اطلاعات را فراموش کنیم و از احساساتمان برای تصمیم‌گیری استفاده کنیم. نوشتن ایده‌ها، ثبت اطلاعات و تجربه‌های قبلی از تکرار اشتباه‌‌های جلوگیری می‌کنند و دید بهتری به شما می‌دهند. ژورنال‌نویسی هم می‌تواند در مسیر تصمیم‌گیری به شما کمک کند.

9.     من همه اطلاعات لازم را دارم

برای تصمیم‌گیری بهتر باید تحقیق کنید و از زاویه‌های مختلفی به قضیه نگاه کنید. استفاده از روش‌های مختلف برای تصمیم‌گیری، مشورت با صاحب‌نظرها و بررسی مسئله از جنبه‌های گوناگون به شما در روند تصمیم‌گیری کمک می‌کنند.

در همین راستا، می‌توانید از تکنیک شش کلاه استفاده کنید. تکنیک شش کلاه به شما اجازه می‌دهد که مسئله را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کنید. در این تکنیک، شش کلاه یا زاویه دید وجود دارد. با کلاه سفید، روی داده‌ها و اطلاعات تمرکز کرده و آن‌ها را تحلیل می‌کنید. کلاه قرمز روی احساسات، واکنش‌ها و شهود تمرکز می‌کند.

با کلاه سیاه، نتایج و معایب تصمیم را می‌بینید. کلاه زرد به شما کمک می‌کند که خوش‌بین باشد و مزایا، منافع و فرصت‌ها را امیدوارانه بررسی کنید. کلاه سبز برای خلاقیت است. با استفاده از این کلاه می‌توانید برای حل مشکل، راهکارهای خلاقانه ارائه کنید. در نهایت، کلاه آبی برای کنترل فرایند است و تمام جنبه‌‌های مختلف مدیریت می‌کند.

10. من می‌تواند منطقی تصمیم بگیرم

روان‌شناس‌هایی مثل آموس توورسکی و دانیل کانمن ثابت‌ کردند که انسان‌ها منطقی نیستند. ممکن است با شنیدن این حرف تعجب کنید و نظر متفاوتی داشته باشید؛ اما کافی است تصمیم‌گیری‌های گذشته را درنظر بگیرید. آیا احساسات و تجربه‌های قبلی روی تصمیم‌گیری شما تاثیر نگذاشته‌اند؟ مثلا اگر برای خرید خودرو به نمایشگاه بروید، فروشنده می‌داند چگونه برای فروش محصولاتش روی احساسات شما دست بگذارد و شما را به خرید محصول موردنظر خودش ترغیب کند.

11. فقط یک راه‌حل وجود دارد

برای حل یک مشکل راه‌حل‌های مختلفی وجود دارد. ورزش‌کردن، سفررفتن و تنظیم برنامه بازنشستگی به روش‌های مختلفی انجام می‌شوند؛ بنابراین برای تصمیم‌گیری و حل مسئله فقط یک راهکار وجود ندارد. برای رسیدن به موفقیت شخصی و سازمانی می‌توانید از مسیرها و راه‌حل‌های مختلفی استفاده کنید. پیشنهاد ما این است که به جای محدود‌کردن خودتان به اطلاعات و شبکه‌های قدیمی، از الگوی همیشگی خودتان خارج شوید و مسئله را به شیوه متفاوتی بررسی کنید. مثلا اگر تا الان برای خرید ماشین به نمایشگاه می‌رفتید، می‌توانید این کار راه به‌صورت آنلاین انجام دهید. برای پیداکردن ایده‌ها و اجرای تغییر در روند حل مسئله می‌توانید از تکنیک‌ اسکمپر استفاده کنید.

چگونه بر باورهای اشتباه تصمیم‌گیری غلبه کنید؟

موارد بالا را می‌توانیم در سه مورد اصلی خلاصه کنیم:

  • ما به عنوان افراد پرمشغله برای تصمیم‌گیری خوب وقت نداریم
  • ما انسان‌هایی منطقی هستیم و می‌توانیم با فکرکردن مشکلات بزرگ و پرمخاطره را حل کنیم.
  • تصمیم‌گیری امری شخصی است و لازم نیست دیگران را درگیر کنیم.

برای اینکه با این تعصب‌ها مقابله کنید و گرفتار اشتباه‌‌های ذکرشده نشوید، می‌توانید از سرعت‌گیر یا توقف استراتژیک استفاده کنید. به بیان دیگر، برای تصمیم‌گیری زمان بگذارید و مشکل را از دید کلی بررسی کنید. با کاهش سرعت تصمیم‌گیری می‌توانید از تعصب‌های اشتباه جلوگیری کنید و تصمیم بهتری بگیرید.

در نهایت اینکه

ما در این مقاله سعی کردیم اشتباهات رایج در تصمیم‌گیری را معرفی کنیم. می‌توانید این اشتباه‌ها را در تصمیم‌های روزمره خودتان شناسایی کنید و تصمیم‌های بهتری بگیرید. توصیه ما این است در فرایند تصمیم‌گیری از ابزارها و دانش متخصصین استفاده کنید تا به نتیجه بهتری برسید. در مقاله‌های آینده درباره راهکارهای تصمیم‌گیری مثل مکث یوزپلنگی صحبت می‌کنیم

وقتی می‌خواهید برای کسب‌وکار یا سازمانتان تصمیم مهمی بگیرید چه کار می‌کنید؟ و از چه اصولی پیروی می‌کنید؟ بعضی از اصول‌ها و باورهای ما در تصمیم‌گیری اشتباه هستند. تصمیم اشتباه هم باعث سقوط شرکت یا برند می‌شود و ممکن است شما را به مرز ورشکستگی برساند. برای اینکه بتوانید تصمیم‌های بهتری در سازمانتان بگیرید و از اشتباه‌های قبلی درس بگیرید، در این مقاله ۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری را توضیح می‌دهیم.

چرا گرفتار تصمیم‌گیری اشتباه می‌شویم؟

بعضی وقت‌ها جمله‌ای کوتاه باعث تصمیم‌گیری اشتباه می‌شود. جمله‌هایی زیر نمونه‌هایی از باورهای اشتباه و زیان‌آوری هستند که منجر به انتخاب غلط می‌شوند:

  • من دوست دارم کارآمد باشم.
  • من به حس درونی خودم اعتماد دارم.
  • من می‌توانم تصمیم منطقی بگیرم.

برای اینکه از تصمیم‌گیری اشتباه جلوگیری کنید، بهتر است بدانید که برای تصمیم‌گیری خوب باید وقت بگذارید و از دیگران کمک بگیرید. بیشتر افراد فکر می‌کنند تصمیم‌گیری مسئله‌ای شخصی است و نیازی نیست افراد دیگر را درگیر این مسئله کنیم، در حالی‌که پرسش از دیگران به شما کمک می‌کند که مسئله را از جنبه‌های مختلفی بررسی کنید.

آیا فناوری در تصمیم‌گیری تاثیر دارد؟

خیلی از ما نمی‌توانیم بدون گوشی‌های هوشمندمان زندگی کنیم و برای کارهای مختلفی مثل پیگیری پروژه‌های کاری، انجام کارهای روزمره، گرفتن ضربان قلب و گرفتن دمای بیرون خانه از تلفن همراه استفاده می‌کنیم. برنامه‌های مختلفی مثل سیری و الکسا به ما کمک می‌کنند تا به سرعت به خواسته‌هایمان برسیم. مثلا اگر دنبال رستوران خوب هستیم، از سیری، گوگل و الکسا می‌پرسیم.

گوشی‌های هوشمند و اپلیکیشن‌ها در تصمیم‌گیری‌های به ما کمک می‌کنند؛ اما برای تصمیم‌گیری‌های پیچیده مناسب نیستند. مثلا برای خرید ماشین می‌توانید اطلاعات و ویژگی‌های دو ماشین مختلف را با استفاده از سایت‌ها و اپلیکیشن‌های مختلف ببینید. اما گوگل چیزی از بودجه و هدف شما از خرید ماشین نمی‌داند. بنابراین، بهتر است خودتان با توجه به نیازها، ارزش‌ها و اهدافتان تصمیم بگیرید.

۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری

محقق‌های و روان‌شناس‌ها تحقیق‌های زیادی درباره‌ تصمیم‌گیری، عوامل تاثیرگذار روی آن و نتایج تصمیم‌ها انجام داده‌اند. آن‌ها با بررسی الگوهای تکراری و باورهای مختلف ما به ۱۱ باور اشتباه در تصمیم‌گیری رسیده‌اند. در بخش زیر هر کدام از این باورها را توضیح می‌دهیم.

1.     من دوست دارم کارآمد باشم

بیشتر افراد تصور می‌کنند که کارآمد بودن به معنای تصمیم‌گیری سریع است. اما برای اینکه بتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم باید مسئله را شفاف کنیم و با سرعت مناسب پیش برویم. عجله‌کردن در تصمیم‌گیری منجر به تصمیم‌گیری غلط می‌شود و ممکن است اتفاق‌های جبران‌ناپذیری را به همراه داشته باشد. مثلا اگر به ماشین احتیاج داشته باشید، رفتن به اولین نمایشگاه خودرو و خرید اولین گزینه ممکن است به نیاز شما یعنی خرید ماشین پاسخ بدهد، ولی در این تصمیم نیازها و بودجه شما لحاظ نشده است. به جای اینکه روی رسیدن به بهترین خروجی در کمترین زمان ممکن تمرکز کنید و گرفتار تصمیم‌گیری‌های عجولانه شوید، جنبه‌های مختلف را بسنجید و با فکر تصمیم بگیرید.

2.     من خیلی سرم شلوغ است و فرصت کافی ندارم

بعضی وقت‌ها به خاطر مشغله زیاد تصمیم‌گیری را به تعویق می‌اندازیم. بهتر است بدانید که به تعویق‌انداختن تصمیم‌گیری نوعی تصمیم است و اشکالی ندارد. اگر سرعت‌ تصمیم‌گیری را آگاهانه کم کنید و روی مشکلتان تمرکز کنید، در نهایت بهره‌وری شما افزایش پیدا می‌کند. توصیه ما این است که برای تصمیم‌گیری وقت بگذارید و تحقیق کنید. با این کار لازم نیست دوباره راجع به مشکلتان تصمیم بگیرید. مثلا اگر در مورد خرید لپ‌تاپ جدید برای شرکتتان وقت بگذارید و راجع به قیمت‌ها و ویژگی‌های مختلف لپ‌تاپ‌ها تحقیق کنید، می‌توانید بهترین محصول را خریداری کنید.

3.     همین الان باید این مشکل رو حل کنم

حتما شما هم این جوک را شنیده‌اید که فردی برای دیدن جنگل به سفر می‌رود، ولی می‌گوید «درخت‌ها نذاشتن جنگل رو ببینم». این مثال در مورد تصمیم‌گیری هم صدق می‌کند. ممکن است در روند تصمیم‌گیری گرفتار جزئیات و مشکل‌های حاشیه‌ای شوید. این کار باعث می‌شود مشکل اصلی را فراموش کنید. پیشنهاد ما این است هنگام تصمیم‌گیری یک یا دو روز به مشکل و اطلاعات پیرامون آن فکر نکنید. با این کار ذهنتان از مشکلات حاشیه‌ای و بی‌اهمیت دور می‌شوند و می‌توانید روی مسئله اصلی تمرکز کنید.

4.     برای تصمیم‌گیری نیازی به نظر دیگران ندارم

تصمیم شما افراد دیگر را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ پس نمی‌توانید بگویید که تصمیم شما شخصی است و باید به تنهایی روی آن فکر کنید. تصمیم شما از جنبه‌های مختلف روی کارمندان، سهام‌دارهای شرکت و نیروهای خدماتی تاثیر می‌گذارد. حتی اگر این تصمیم به زندگی شخصی شما مربوط باشد، همسر، فرزند و دیگر اعضای خانواده را هم درگیر می‌کند. مثلا درصورتی‌که می‌خواهید برای خودتان ماشین بخرید و همسر شما هم گواهینامه دارد، بهتر است در خرید ماشین نظر همسرتان را هم لحاظ کنید.

5.     حرف من درست است و می‌توانم ثابتش کنم

تحقیقات مختلف نشان می‌دهند که ما برای اثبات باور و نظرمان دنبال اطلاعات می‌گردیم. در واقع، در پی اطلاعاتی هستیم که اعتقادات و باورهای ما را تایید کنند. به این تله «سوگیری تاییدی» می‌گویند. همه ما مستعد سوگیری تاییدی هستیم و به طور طبیعی اطلاعاتی را جست‌وجو می‌کنیم که باورها، تجربه‌ها و اطلاعات قبلی ما را تایید کنند.

مثلا مدیری را درنظر بگیرید که می‌خواهد نیروی جدید استخدام کند و طبق تجربه‌های قبلی فکر می‌کند نیروی دورکار نمی‌تواند به خوبی نیروی حضوری کار کند. او برای اثبات نظرش تحقیق می‌کند و در نهایت ترجیحش این است که نیروی حضوری تمام وقت استخدام کند. پیشنهاد ما این است که برای جلوگیری از تعصب و خطا در تصمیم‌گیری، اولویت‌ها و نیازها را بنویسید و براساس آن‌ها تصمیم بگیرید.

6.     من به احساسم اعتماد دارم

برای تصمیم‌های جزئی مثل انتخاب غذا یا بیرون‌رفتن می‌توانید به احساس و غریزه خودتان اعتماد کنید؛ اما تصمیم‌های بزرگ‌تر و مهم‌تر به جست‌وجو و تحقیق احتیاج دارد. مثلا برای خرید وسایل جدید برای سازمان، استخدام نیرو و تعیین اولویت‌های کسب‌وکار نمی‌توانید به احساس و غریزه خودتان اعتماد کنید و به تحقیق و مشورت با متخصص‌ها احتیاج دارید.

7.     تصمیم‌گیری خطی است

یکی از باورهای اشتباه در روند تصمیم‌گیری این است که تصور می‌کنیم تصمیم‌گیری فرایندی خطی است. بهتر است بدانید که برای گرفتن تصمیمی اثربخش باید از چرخه تصمیم‌گیری پیروی کنید و این چرخه از جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل، تفکر و بازخورد تشکیل شده است. گاهی اوقات در چرخه تصمیم‌گیری، بعد از جمع‌آوری اطلاعات به مرحله قبل برمی‌گردیم و داده‌های جدید را مقایسه می‌کنیم. این کار در رسیدن به نتیجه‌ای بهتر به ما کمک می‌کند.

8.     در ذهنم ایده‌ها را بررسی می‌کنم

بسیاری از کسانی‌که به نوشتن و ثبت داده‌ها عادت ندارند، در ذهنشان اطلاعات را طبقه‌بندی می‌کنند و تصمیم‌ می‌گیرند؛ در حالی‌که در تحلیل ذهنی ممکن است بعضی از اطلاعات را فراموش کنیم و از احساساتمان برای تصمیم‌گیری استفاده کنیم. نوشتن ایده‌ها، ثبت اطلاعات و تجربه‌های قبلی از تکرار اشتباه‌‌های جلوگیری می‌کنند و دید بهتری به شما می‌دهند. ژورنال‌نویسی هم می‌تواند در مسیر تصمیم‌گیری به شما کمک کند.

9.     من همه اطلاعات لازم را دارم

برای تصمیم‌گیری بهتر باید تحقیق کنید و از زاویه‌های مختلفی به قضیه نگاه کنید. استفاده از روش‌های مختلف برای تصمیم‌گیری، مشورت با صاحب‌نظرها و بررسی مسئله از جنبه‌های گوناگون به شما در روند تصمیم‌گیری کمک می‌کنند.

در همین راستا، می‌توانید از تکنیک شش کلاه استفاده کنید. تکنیک شش کلاه به شما اجازه می‌دهد که مسئله را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کنید. در این تکنیک، شش کلاه یا زاویه دید وجود دارد. با کلاه سفید، روی داده‌ها و اطلاعات تمرکز کرده و آن‌ها را تحلیل می‌کنید. کلاه قرمز روی احساسات، واکنش‌ها و شهود تمرکز می‌کند.

با کلاه سیاه، نتایج و معایب تصمیم را می‌بینید. کلاه زرد به شما کمک می‌کند که خوش‌بین باشد و مزایا، منافع و فرصت‌ها را امیدوارانه بررسی کنید. کلاه سبز برای خلاقیت است. با استفاده از این کلاه می‌توانید برای حل مشکل، راهکارهای خلاقانه ارائه کنید. در نهایت، کلاه آبی برای کنترل فرایند است و تمام جنبه‌‌های مختلف مدیریت می‌کند.

10. من می‌تواند منطقی تصمیم بگیرم

روان‌شناس‌هایی مثل آموس توورسکی و دانیل کانمن ثابت‌ کردند که انسان‌ها منطقی نیستند. ممکن است با شنیدن این حرف تعجب کنید و نظر متفاوتی داشته باشید؛ اما کافی است تصمیم‌گیری‌های گذشته را درنظر بگیرید. آیا احساسات و تجربه‌های قبلی روی تصمیم‌گیری شما تاثیر نگذاشته‌اند؟ مثلا اگر برای خرید خودرو به نمایشگاه بروید، فروشنده می‌داند چگونه برای فروش محصولاتش روی احساسات شما دست بگذارد و شما را به خرید محصول موردنظر خودش ترغیب کند.

11. فقط یک راه‌حل وجود دارد

برای حل یک مشکل راه‌حل‌های مختلفی وجود دارد. ورزش‌کردن، سفررفتن و تنظیم برنامه بازنشستگی به روش‌های مختلفی انجام می‌شوند؛ بنابراین برای تصمیم‌گیری و حل مسئله فقط یک راهکار وجود ندارد. برای رسیدن به موفقیت شخصی و سازمانی می‌توانید از مسیرها و راه‌حل‌های مختلفی استفاده کنید. پیشنهاد ما این است که به جای محدود‌کردن خودتان به اطلاعات و شبکه‌های قدیمی، از الگوی همیشگی خودتان خارج شوید و مسئله را به شیوه متفاوتی بررسی کنید. مثلا اگر تا الان برای خرید ماشین به نمایشگاه می‌رفتید، می‌توانید این کار راه به‌صورت آنلاین انجام دهید. برای پیداکردن ایده‌ها و اجرای تغییر در روند حل مسئله می‌توانید از تکنیک‌ اسکمپر استفاده کنید.

چگونه بر باورهای اشتباه تصمیم‌گیری غلبه کنید؟

موارد بالا را می‌توانیم در سه مورد اصلی خلاصه کنیم:

  • ما به عنوان افراد پرمشغله برای تصمیم‌گیری خوب وقت نداریم
  • ما انسان‌هایی منطقی هستیم و می‌توانیم با فکرکردن مشکلات بزرگ و پرمخاطره را حل کنیم.
  • تصمیم‌گیری امری شخصی است و لازم نیست دیگران را درگیر کنیم.

برای اینکه با این تعصب‌ها مقابله کنید و گرفتار اشتباه‌‌های ذکرشده نشوید، می‌توانید از سرعت‌گیر یا توقف استراتژیک استفاده کنید. به بیان دیگر، برای تصمیم‌گیری زمان بگذارید و مشکل را از دید کلی بررسی کنید. با کاهش سرعت تصمیم‌گیری می‌توانید از تعصب‌های اشتباه جلوگیری کنید و تصمیم بهتری بگیرید.

در نهایت اینکه

ما در این مقاله سعی کردیم اشتباهات رایج در تصمیم‌گیری را معرفی کنیم. می‌توانید این اشتباه‌ها را در تصمیم‌های روزمره خودتان شناسایی کنید و تصمیم‌های بهتری بگیرید. توصیه ما این است در فرایند تصمیم‌گیری از ابزارها و دانش متخصصین استفاده کنید تا به نتیجه بهتری برسید. در مقاله‌های آینده درباره راهکارهای تصمیم‌گیری مثل مکث یوزپلنگی صحبت می‌کنیم.

منبع: هاروارد بیزینس

مطالب تصادفی
خدمات و سرویس های قابل ارائه

Services

آموزش مهارت بازخورد دادن در سازمان

آموزش مهارتهای رفتاری DISC

انگیزش کارکنان بر اساس تئوری انتخاب

آموزش فرهنگسازی سازمان امن